سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چت با خدا

این متن رو بخونید خیلی قشنگه :

ENCOURAGING ENCOUNTER WITH THE WISDOM OF ALL AGES:GOD


God :     Hello. Did you call me?


Me :     Called you? No. Who is this?


God :    This is GOD. I heard your prayers. So I thought I will chat.


Me :     I do pray. Just makes me feel good. I am actually busy now. I am in the midst of something.


God :    What are you busy at? Ants are busy too.


Me :     Don"t know. But I can"t find free time. Life has become hectic. It"s rush hour all the time.


God :    Sure. Activity gets you busy. But productivity gets you results.  Activity consumes time. Productivity frees it.


Me:     I understand. But I still can"t figure out. By the way, I was not expecting YOU to buzz me on instant messaging chat.


God:    Well I wanted to resolve your fight for time, by giving you some clarity.  In this net era, I wanted to reach you through the medium you are comfortable with.



 


 


Me:     Tell me, why has life become complicated now?


God:    Stop analyzing life. Just live it. Analysis is what makes it complicated.


Me:     why are we then constantly unhappy?


God :    Your today is the tomorrow that you worried about yesterday. You are worrying because you are analyzing. Worrying has become your habit. That"s why you are not happy.


 


Me :     But how can we not worry when there is so much uncertainty?


God:    Uncertainty is inevitable, but worrying is optional.


Me:     But then, there is so much pain due to uncertainty.


God:    Pain is inevitable, but suffering is optional.


 


 


Me:     If suffering is optional, why do good people always suffer?


God:    Diamond cannot be polished without friction. Gold cannot be purified without fire.  Good people go through trials, but don"t suffer.   With that experience their life become better not bitter.


Me:     You mean to say such experience is useful?


God :    Yes. In every term, Experience is a hard teacher. She gives the test first and the lessons afterwards.


 


Me:     But still, why should we go through such tests? Why can"t we be free from problems?


God:    Problems are Purposeful Roadblocks Offering Beneficial Lessons (to) Enhance Mental Strength. Inner strength comes from struggle and endurance, not when you are free from problems.


Me:     Frankly in the midst of so many problems, we don"t know where we are heading.


God :    If you look outside you will not know where you are heading. Look inside.  Looking outside, you dream. Looking inside, you awaken. Eyes provide sight.   Heart provides insight.



 


 


Me:     Sometimes not succeeding fast seems to hurt more than moving in the right direction.  What should I do?


God:    Success is a measure as decided by others. Satisfaction is a measure as decided by you. Knowing the road ahead is more satisfying than knowing you rode ahead. You work with the compass. Let others work with the clock.


 


 


Me    :         In tough times, how do you stay motivated?


God:    Always look at how far you have come rather than how far you have to go. Always count your blessing, not what you are missing.


 


 


Me:     What surprises you about people?


God:    When they suffer they ask, "why me? When they prosper, they never ask "Why me" Everyone wishes to have truth on their side, but few want to be on the side of the truth.


Me:     Sometimes I ask, who I am, why am I here. I can"t get the answer.


God:    Seek not to find who you are, but to determine who you want to be. Stop looking for a purpose as to why you are here. Create it. Life is not a process of discovery but a process of creation.


Me:     How can I get the best out of life?


God:    Face your past without regret. Handle your present with confidence. Prepare for the future without fear.


Me:     One last question.  Sometimes I feel my prayers are not answered.


God:    There are no unanswered prayers. At times the answer is NO.


Me:     Thank you for this wonderful chat.  I am so happy to start the day with a new sense of inspiration.


God:    Well. Keep the faith and drop the fear. Don"t believe your doubts and doubt your beliefs. Life is a mystery to solve not a problem to resolve. Trust me. Life is wonderful if you know how to live.



عید تطهیر

 


 

( بنام تو ای آرام جان )

روزه برای مقیمان خانه ی ایمان آیین « صبر جلیل » بوده و روزه دار ، آیینه دار صبوری مومنان  

 ماه مبارک رمضان  ، ماهی است که در ان  قدر و منزلت ادمی به سر حد کمال میرسد ، ماهی که روح و جانمان را در چشمه سار  انوار  الهی غسل میدهیم  تا لایق ضیافت الله گردیم

اینک به پایان ماهی رسیدیم که خیلی دوستش می داشتیم

وداع با ماه مبارک رمضان همیشه سخت است

کدام مومن است که از پایان یافتن این بار عام ربانی شادمان باشد ؟

خدا حافظ ماه فرود فرشته های مهربان


وقتی فرشته ها را کنار دستمان بخاطر می اوریم ، از روز هایی که به پایان رسیده اند ، دلمان میگیرد

چه تهیدستان و چه نیازمندانی  که در این ماه پر خیر و برکت به واسطه ی فیض الهی ، ناگهان بی نیاز از غیر دوست شدند

در ماه هستی بخش و مبارک رمضان که گستره ی نور رحمت الهی ، جهان را در برگرفت ، ما را در کشتی نجات بخش  طاعت و عبادت جای دادند و با ریسمان  محبت حضرت حق ، از حلقوم امواج نافرمانی نجاتمان بخشیدند

چه شب هایی که پلک هایم  از فرط خستگی و با وسوسه ی خواب ، بر هم امدند ، غافل از لحظه هایی که عظمتش را تنها و تنها حضرت دوست  میداند

انا انزالناه فی لیله القدر و ما ادراک ما لیله القدر

لحظه ها چون زلال قطره های آب  از لا به لای انگشتان وجودمان از دست  میرفت و ما می ماندیم و دستان تهی

همه ی ذرات وجود « هو » را زمزمه می کرد و به یقین «‏ او »  نیز زمزمه ها را می شنید

عید فطر در نظر مومنان عارف ، همان بازگشت به فطرت است ، فطرتی که در هر حال و مقام با مومن همراه است و رمضان و غیر رمضان نمی شناسد

مومنِ به حق ، در غیر رمضان  نیز جز به لطیف نمی خورد ، جز طهور نمی نوشد ، جز زیبا نمی بیند و جز نیک نمی شنود ، چرا که اهل محبت می دانند دست حصرت دوست همیشه ستاره باران اجابت است

روزه و رمضان دستاویز دوباره ای است برای اظهار شیدایی و ابراز وفا و انان که زبان به ربنا می گشایند نیز وفا خواهان آشنایند

این ابراز وفا ، آتش افروخته ی اشتیاق را تیز تر می کند تا در مقام بعدی ، عارفانه تر و عاشقانه تر به طی طریق بیاندیشد

از اینروست که خداوند ، روزه را در لوح روح عاشق بر نوشته  که او را به اصل نخستین افرینش ارجاع دهد ، به خود ، به پاکی و به رسیدن 

بدرستی که همین است معنای « عید فطر » بازگشت به سرشت والای نخستین    


 


 

بارالها: حال که تا سالی دیگر از فیض وجود ماه مبارک رمضان محروم هستم ، مرا دریاب تا سیمرغ وجودم به قاف ارزوهایم که « تو » باشی برسد

بگذار تا بجویمت ای همه جستجوی من

رایحه ای ببویمت  نرگس خوب روی من

به عزتت سوگند که جز تو گناهان خویش را بخشنده ای نمی یابم و شکستگی خویش را جز تو پیوندی نمی بینم

من اینک با بالهای تواضع  به بارگاه تو بازگشته ام و پیشانی خشوع و خواری خویش را بر درگاه قدرتت نهاده ام

اگر از رحمت خویش برانیم ، به کدامین در پناهنده شوم


اگر از قله ی رافت خود فرو افکنیم ، به کدامین دامنه ی امن بگریزم

که افسوس و صد افسوس از خجلتم و رسواییم و هزار آه وفغان ازتوشه ی راهم

بر این اندوه بی پایان هجر تو ، کجا یابم قراری ؟

کریما : در من احساسی است که هر روز تورا می طلبد و در تو مهری است که هر روز مرا به ورطه ی عشقت می کشاند


بارالها ، مرا دریاب

 

خوشــا دردی کـــه درمـــانش تو باشی

خوشـــا راهــی کــه پـایـانش تو باشی

خوشـــا چشمی کـــه رخـسـار تو بیند

خوشــا ملکی کــه سلطانش تو باشی

همه شادی و عشرت باشد ای دوست

در ان خــانــه کــه میهمانــش تو باشی


 


 

حلول ماه شوال و فرارسیدن عید تطهیر روح و فطرت ، عید قبولی طاعات و عبادات ، عید خجسته ی فطر را بر همگان تبریک و تهنیت عرض می نمایم

 

نمایش تصویر در وضیعت عادی  عــاشقــان عیدتــان مبــارک باد    نمایش تصویر در وضیعت عادی

 


ای کاش علی شویم و عالی باشیم

فرمود : «انا الذی اهنت الدنیا، من کسی هستم که دنیا را خوار کردم» و براستی که چنین کرد. داغ بر دست برادر نهاد، دختر را (به جرم امانت گرفتن زیوری از بیت‏المال)، سخت مواخذه کرد و  چشم فتنه را کور و حکمرانان زر را بر کنار . اشک می‏ریخت برای اهانت به زن غیر مسلم در بلاد اسلام و صورت سرخ می‏کرد برای یتیمان کوفه. می‏ شود ساعت‏ها و ماه‏ها و سال‏ها نشست و فقط چون عابر غبارگرفته ای،  گزارش داد که او چه‏ها کرده و چه میراثی برای شیعه گذاشته. اگر نیم تعلق خاطری باشد و یار همراهی، پیغام‏هایش، جهان را بی‏تردید در خود غرق می سازد (که تا امروز هم چنین شده)، که عدل مولا،‌ اتفاقی ساده نیست.

بی‏سایه عنایت آن بزرگوار/کار جهان و خلق جهان جمله درهم است


رفتن، رسیدن است؟

موجیم و وصل ما، از خود بریدن است... ساحل بهانه‏ای است، رفتن رسیدن است

تا شعله در سریم، پروانه اخگریم... شمعیم و اشک ما، در خود چکیدن است

ما مرغ بی‏پریم از فوج دیگریم... پرواز بال ما، در خون تپیدن است

ما هیچ نیستیم، جز سایه‌ای ز خویش... آیین آیینه، خود را ندیدن است

بی درد و بی غم است، چیدن رسیده را... خامیم و درد ما، از کال چیدن است

قیصر امین پور


دریاب‏دمی‏که باطرب‏می‏گذرد

       در روایات، ذیل آیه‌ى شریفه‌ى «واستعینوا بالصّبر و الصّلاة» صبر را به روزه تعبیر کرده‌اند. روزه، مظهر گذشت از خواسته‌هاست. اگرچه زمانِ روزه محدود است - چند ساعت در روز، آن هم چند روز در سال - اما به صورت نمادین، حرکتی اساسى براى انسان به شمار می‏رود. روزه دار از خواسته های مادی حلال خود می کاهد تا بر هوای نفس خود غلبه کند ، همان نفسی که او را به سوی عذاب می خواند.
در متون دینی و اعتقادی ما گناه صورت این جهانی ( ملکی ) عذاب است . کسی که در ظاهر لذت حرامی را تجربه می کند در باطن و واقع به تجربه آتش و عذاب می‏پردازد ، و روزی که پرده های اوهام فرو می افتد ، آنچه را انجام داده ، آشکار می شود«هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت»  آن روز روح ما و ملکات و حقایق وجودیمان آشکار می‏گردد.
روزه به تعبیر روایت شریفه سپر این آتش است«جنّة من النّار» روزه  نماد کف نفس و لجام زدن بر نفسی است که ما را به سوی زشتی ها فرا می خواند.
کاش این فرصت استثنایی بی بازگشت را غنیمت شمریم که با طرب در حال گذر است.
راستی چند روز دیگر از ماه رحمت باقی مانده است؟ چند روز دیگر فرصت داریم از روزه کمک بگیریم «واستعینوا بالصّبر و الصّلاة» و برای خود سپری مهیا کنیم تا در مقابل آتش عذاب ، امانمان دهد؟
تا چشم به هم بزنیم این فرصت هم می‏سوزد و می‏گذرد ، باور کنیم که عمر عزیز بی بازگشت است؛ پس ماه رمضان و روزه‏داری را نگذرانیم ، بلکه دریابیم و پاس بداریم.

به قول مولوی:
هین و هین ای راهرو ، بیگاه شد                             آفتاب عمر سوی چاه شد
سال ، بیگه گشت و وقت کشت نی                         جز سیه رویی و فعل زشت نی
اطلس عمرت به مقراض شهور                               کرد پاره پاره خیاط غرور
این دو روزک را که زورت هست زود                     پیر افشانی بکن از راه جود
هین مگو فردا که فرداها گذشت                             تا به کلی نگذرد ایام کشت


دیار روشنم در شب تیره

شعری از بانو سیمین بهبهانی

ای دیار روشنم در شب تیره

ای دیار روشنم، شد تیره چون شب روزگارت
کو چراغی جز تنم کاتش زنم در شام تارت
ماه کو، خورشید کو؟ ناهید چنگی نیست پیدا!
چشم روشن کو که فانوسش کنم در رهگذارت
آبرویت را چه پیش آمد که این‌بی‌آبرویان
می گشایند آب در گنجینه‌های افتخارت
شیرزن شیرش حرام کام نامردان کودن
کز بلاشان نیست ایمن گور مردان دیارت
می فروشند آنچه داری: کوه ساکن، رود جاری
می ربایند آهوان خانگی را از کنارت
گنج‌های سر به مهرت رهزنان را شد غنیمت
درج عصمت مانده‌بی‌دردانگان ماهوارت
شب که بر بالین نهم سر، آتش انگیزم ز بستر
با گداز سوز و ساز مادران داغدارت
در غم یاران بندی، آهوی سر در کمندم
بند بگشا- ای خدا- تا شکر بگذارد شکارت
مدعی را گو چه سازی مهر از گل در نمازت
سجده بر مسکوک زر پر سودتر آید به کارت
این زن ای من- بر کمر دستی بزن، بر خیز از جا
جان به کف داری همین بس بهره از دار و ندارت


مصاحبه با خدا

مصاحبه با خدا







I dreamed I had an interview with God.

در رویا دیدم که با خدا حرف میزنم

 So you would like to interview me? God asked.

او از من پرسید :آیا مایلی از من چیزی بپرسی؟

If you have the time? I said.

گفتم ....اگر وقت داشته باشید....

God smiled. ?My time is eternity.

لبخندی زد و گفت: زمان برای من تا بی نهایت ادامه دارد

What questions do you have in mind for me?

چه پرسشی در ذهن تو برای من هست؟

What surprises you most about humankind?

پرسیدم: چه چیزی در رفتار انسان ها هست که شما را شگفت زده  می کند؟

God answered...

پاسخ داد:

That they get bored with childhood,

آدم ها از بچه بودن خسته می شوند ...

they rush to grow up, and then

عجله دارند بزرگ شوند و سپس.....

long to be children again.

آرزو دارند دوباره به دوران کودکی باز گردند

That they lose their health to make money...

سلامتی خود را در راه کسب ثروت از دست می دهند

and then lose their money to restore their health.

و سپس ثروت خود را در راه کسب سلامتی دوباره از صرف می کنند....

 

That by thinking anxiously about the future,

چنان با هیجان به آینده فکر می کنند.

they forget the present,

که از حال غافل می شوند

such that they live in neither the present nor the future.

به طوری که نه در حال زندگی می کنند نه در آینده 

 "That they live as if they will never die,

آن ها طوری زندگی می کنند.،انگار هیچ وقت نمی میرند

and die as though they had never lived.

و جوری می میرند ....انگار هیچ وقت زنده نبودند 

we were silent for a while.

ما برای لحظاتی سکوت کردیم

 

And then I asked.

سپس من پرسیدم..

As a parent, what are some of life"s lessons you want your children to learn

مانند یک پدر کدام درس زندگی را مایل هستی که فرزندانت بیاموزند؟ 

To learn they cannot make anyone love them.

پاسخ داد:یاد بگیرند که نمیتوانند دیگران را مجبور کنند که دوستشان داشته باشند

 All they can do

ولی می توانند

is let themselves be loved.

طوری رفتار کنند که مورد عشق و علاقه دیگران باشند

To learn that it is not good to compare themselves to others.

یاد بگیرند که خود را با دیگران مقایسه نکنند

To learn to forgive by practicing forgiveness.

یاد بگیرند ...دیگران را ببخشند با عادت کردن به بخشندگی

To learn that it only takes a few seconds to open profound wounds in those they love,

 یاد بگیرند تنها چند ثانیه طول می کشد تا زخمی در قلب کسی که دوستش دارید ایجاد کنید

and it can take many years to heal them.

ولی سال ها طول می کشد تا آن جراحت را التیام بخشید

 To learn that a rich person

 یاد بگیرند یک انسان ثروتمند کسی نیست که دارایی زیادی دارد

is not one who has the most,but is one who needs the least

بلکه کسی هست که کمترین نیازوخواسته را دارد

 To learn that there are people who love them dearly,

یاد بگیرند کسانی هستند که آن ها را از صمیم قلب دوست دارند

but simply have not yet learned  how to express or show their feelings.

ولی نمیدانند چگونه احساس خود را بروز دهند

To learn that two people can

یاد بگیرند وبدانند ..دونفر می توانند  به یک چیز نگاه کنند

look at the same thing and see it differently?

ولی برداشت آن ها متفاوت باشد 

To learn that it is not enough that they

یاد بگیرند کافی نیست که تنها دیگران را ببخشند

forgive one another, but they must also forgive themselves.

بلکه انسان ها باید قادر به بخشش و عفو خود نیز باشند

"Thank you for your time," I said

سپس من از خدا تشکر کردم و گفتم

"Is there anything else you would like your children to know"

آیا چیز دیگری هم وجود دارد  که مایل باشی فرزندانت بدانند؟

 

 God smiled and said,Just know that I am here... always. 

خداوند لبخندی زد و پاسخ داد: فقط این که بدانند من این جا و با آن ها هستم..........برای همیشه

از سایت روزنهrozaneh@yahoogroups.com